من شعرها گفته ام شعرهایی لطیف اما داغ شعرهایی به رنگ خون اما به سوی آسمان شعرهایم را نمیخواند در پیش چشمانش نیست که بخواند میان من و او دیوارهایی بلند است همان دیوارهایی که خدا میان جهنمیان و بهشتیها فاصله انداخته درست به شدت همان آن قدر که صدای گریه ها به گوش شان نمیرسد کیست که برساند؟ خدایا . کاش اشک چشم فرشته ای بر این حال روزنه ای باز کند چقدر دیدنی خواهد بود روزنه ی تماشای بهشت در آتشی که از نو در هر لحظه خاکسترمان میکند.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت